سایت کم شه ... بارون میشم ... خاموش میشه ... آتیشم ...

ساخت وبلاگ
هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت از شکست نمیترسم همیشه فقط از حس ترحم دور و بریام که از سر دلسوزیه میترسم ... ازینکه مبادا نفهمن که من بعد از شکست هم اوکی ام ... مشکلی نیست ... برای من بزرگ نیست الکی بزرگش نکنید ... 

همیشه از نگرانیِ مردم دور و برم،برای توضیح شکست من برای دیگران، میترسم ... اینکه بی خود از من تعریف میکنن تا درد شکست من، در توهم خودشون، کمتر بشه ...

آره ساجده باهوش تر ازین حرفاست اما پیش اومد دیگه ... اره ساجده تلاششو کرد ولی نشد .... آره ساجده میتونست اما نخواست ... اما نشد ...

میدونم بعضی از ماه های سال،بعضی از روزها،بعضی از ساعات، حال بدمو اصلا نباید جدی بگیرم ... اما خوبی وبلاگم اینکه تاریخ کامل میزنه برای پستهام ... اون وقت چندین سال دیگه که این پست هارو مرور میکنم میفهمم مثلا در آخرین ساعات روز ۲۲ام شهریور چه حال خرابی داشتم ... چقدر خودمو گناهکار و بی اراده دیدم ... چقد دلم گرفته بود ... چقد بداخلاق شدم و حتی چه آهنگیو رو تکرار گذاشتم و باهاش گریه کردم ... مهم نیست اگه بهم خبر خوش برسه یا خبر بد ... با خبر بد ناراحت میشم با خبر خوب ذوق میکنم ... جواب میدم ... فیلم میبینم ... شام میخورم ... میگم و میخندم و بعد میام تو اتاقم و چراغها رو خاموش میکنم ... هندزفری میزنم ... اهنگ ۲۱ روز بعد یراحی رو میزارم و بغضمو آماده میکنم که با رسیدن اهنگ به نقطه اوجش بی صدا انگار که دارم خفه میشم گریه رو شروع کنم ...

بعد از چندین و چند بار تکرار احتمال ۹۸ درصد حالم بهتر میشه و فردا صبح یادم نمیاد موضوع چی بوده و چی شده ... مثل آدم معتادی که شب رو با مواد زیادی سر کرده و صبح فقط سر درد داره و حالیش نیست چی گفته و چی شنیده ... و به چی فکر کرده ...

ولی من امشب کم آوردم ... من معمولا خیلی کم،کم میارم اما امشب جزو استثناهاست ... 

ازینکه هیچ کس مزاحم حال خرابم نمیشه بی نهایت خوشحالم ... من یک دخترم که نیاز دارم گهگاهی تنهایی با خودم و حال بدم خلوت کنم ... من اهل تقسیم حال بدم با کسی نیستم تو خنده هام همه جارو میترکونم ولی گریه هام حق خودمه ... سهم خودمه با هیچ کس شریک نمیشم ... اینجوری راحت ترم ... 

خدایا تو میدونی اگه هرجا صدات میزنم ... هرجا ازت گله کردم فقط برای این بوده که زمین نخورم با کسی که نباید درد دل نکنم ... فقط برای اینکه نمیخوام بیشتر از این از دستم ناراحت باشی ... از خودت و دنیات به خودت گله میکنم و میدونم که میفهمی ... یه جایی باید برای فریاد های منم باشه ... واسه گله هام ... واسه لغزش هام ... واسه کم آوردنام ...

خیلی دوستت دارم خودتم میدونی ... تو هم دوستم داری میدونم وگرنه حال بدم منو به تو نزدیک تر نمیکرد ...

هیچ کی نمیبینه ...

بعد از تو می پاشم

پر میشم از خالی

دیگه نمیتونم

شکل خودم باشم

آیندمو بی تو 

ندیده میفروشم

میترسم از دوریت

ازینکه برداری

دستاتو از دوشم

.

.

.

دو هفته تا آزادی ......
ما را در سایت دو هفته تا آزادی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raheomid2000 بازدید : 134 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1396 ساعت: 21:51