اولین روز بهار نود و پنجتون مبارک
خوش گذشت ؟
ما چی بگیم که سال تحویلو خواب موندیم
این نشون میده ما ازون خانواده هاش نیستیم که برنامه خواب و بیداریمون رو از روال در بیاریم ...
عیبی نداره دیگه فکر کنم قراره کل سال جدید رو در خواب به سر ببریم
بگذریم
روز بسیار خوبی بود دیدن اقوام و دوستان،ناهار دسته جمعی،از همه بهتر عییییدی!!!!
سالی هم که نکوست از بهارش پیداست ...
دیشب داشتم به این فکر میکردم که سال نود و چهار چطوری گذشت ...
بهار نود و چهار پر از خوش گذرونی بود ... ترم چهار بودم و درسای سخت که با کلی استرس و نذر و نیاز پاس شد وای از ترمینولوژی!!!
ولی در کنارش کلاسای فوق العاده انقلاب و روان شناسی با اون استاد معرکه بود ...
تو بهار من یک بار تجربه هیپنوتیزم و هیجان زدایی رو با استاد روان شناسیم داشتم که خیلی بهم کمک کرد ...
همون ترم و همون بهار اولین کنفرانس دانشگاهمو دادم برای درس روان شناسی بازم
بهار نود و چهار خاطره بد مریضی بابا و عمل سختشم داشت که کام هممونو تلخ کرده بود ولی خب به لطف خدا به خیر گذشت ...
تابستون نود و چهار که معرکه ترین تابستون عمرم بود برای اولین بار در رشته خودم در بیمارستان فریمان مشغول به کار شدم و تا ترم بعد ادامه دادم ... بهترین تجربه عمرم بود و اونجا تازه فهمیدم عشقی که بعد از قبولی به رشتم پیدا کردم فقط یک توجیه برای شرایط ناخواستم نبوده و من واقعا عاشق رشته ام هستم ...
پاییز نود و چهار رو دوباره تو بهترین بهشت پاییزی که میتونستم باشم گذروندم ... دانشگاه و خوابگاه ...
و شروع یک پروژه بزرگ برای تصمیم گیری در مورد آینده ... و ترم پنجمون ... با اون همه قارچ و انگل و اصول مصول آزمایشگاه ...
و کلی کار متنوع و مختلف و شغلای عجیب غریب که از هیچ کدومشون نگذشتیم ...
و زمستون نود و چهار یکی از قشنگ ترین زمستون های عمرم بود ... فصلی که پر شد از اتفاقات تازه و قشنگ ... پر از امید به زندگی ... پیشرفت هدف ها ... درآمد نسبتا خوب ... اونقدی که کارمو راه بندازه ... و شروع یک مسیر تازه در زندگیم ...
فصلی که زندگیم هدف پیدا کرد و من هیجان انگیزترین تصمیم این برهه از زندگیمو گرفتم و پا پیش گذاشتم ...
فصلی که عاشق شدم ... روز رفتم و شب برگشتم و حتی الان در این تعطیلات زیبای عید دلم لک زده واسه روزای زمستونی که گذشت ...
سال نود و چهار با یه حرکت سیاسی منتخب و هیجان انگیز پایان پیدا کرد و کلی چهره سال پیدا شدن که داشتن به راه فراموشی میرفتن ... دکتر ظریف،آقای خاتمی،آقای روحانی و خیلیای دیگه که باعث شدن یکم از دلتنگیامون کم بشه و دوباره با جرات از علایقمون بنویسیم ...
خلاصه که سال نود و چهار با کلی خاطره خوب و بد تموم شد و دیگه بر نمیگرده ...
به سال پرهیاهوی جدید سلام میکنم و میدونم کلی غافلگیری در انتظارمه ...
سلام سال جدید ...
برچسب : نویسنده : raheomid2000 بازدید : 154