مغرور از خود راضی

ساخت وبلاگ
این بار دومه که منو با کارها و رفتارش به گریه میندازه ... بار اول ... من ساده بودم ... متعصب بودم ... توقع نداشتم ... انتظارم بالاتر بود ... و آشنا نبودم به قواعد این مدل زندگی کردن ... بعد از مدت خیلی خیلی طولانی دوباره برگشتیم به روال عادی ... من تو این مدت فراموشش کرده بودم .. به خودم فرصت های تازه داده بودم ... اتفاقات تازه برام افتاده بود ... حتی یه بار تا ته خط رو رفته بودم و خدا نخواسته بود به نتیجه نهایی برسم ... دوباره برگشتیم به سابق ... این بار بیشتر ... نزدیک تر ... بهتر ... با کیفیت تر ... نمیدونم چرا یه حسی میگفت دفعه اول اشتباه میکردم ... خیلی خوب شد ... اوضاع عوض شد ... همه حرفشو میزدن ... همه خوشحال بودن ... خودم ... زندگی ... بار دوم شده ... من فازشو درک نمیکنم ... من این زندگی رو نمیفهمم ... من نمیدونم از من چی خواسته شده ... نمیدونم خودم چی میخوام ... این بار دومه اشک منو در میاره و خودش نمیدونه ... و من شکسته تر ... خسته تر ... بی اعتماد تر از همیشه دوباره رها میشم ... گاهی با خودم فکر میکنم اصلا ارزش داره دوباره فرصت دادن به همچین آدمهایی ... اصلا ارزش داره فکر کردن به این مدل آدمها ... ولی قطعا میدونم سخته فکر نکردن ... سخته رها کردن چیز خراب شده ای که درست شده فرض میکردی ... من رد دادم ... تمام ...

دو هفته تا آزادی ......
ما را در سایت دو هفته تا آزادی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raheomid2000 بازدید : 167 تاريخ : سه شنبه 17 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:48