در انتظار آزادی ...

ساخت وبلاگ
بیست و دو تیر،از سر جلسه کنکور ارشد که اومدم بیرون قِشَششششنگ خستگی یک سال زحمتم به تنم موند ... هرچی جون کنده بودم همش به فنا رفت ... خودمم فهمیدم خراب کردم آزمونو با این حال باز هم امیدوارانه منتظر نتایج موندم ...
حدود سه هفته بعدش که دیگه خستگی دانشگاه از تنمون درومد تازه یادمون افتاد که چقدر الاف و بیکاریم تو خونه و البته بلاتکلیف ... اونجا بود که به دوستان گفتم خدا کنه زودتر نتایج کنکور بیاد تکلیفمون مشخص بشه که یا انتخاب شهر کنیم یا طرح بیمارستان ثبت نام کنیم ...
زد و نتایج ارشد اومد اما چه اومدنی!!!یه جوری اومد که حالا باید هم طرح ثبت نام میکردیم هم با کورسویی از امید انتخاب شهر میکردیم!!!خلاصه همین کارم کردیم ... کل ایرانو انتخاب کردیم با یک عدد بیمارستان موجود در شهر کوچیکمون که سابقه ی کار توشو داشتم ... حالا باید منتظرِ دو تا نتیجه میموندیم هم نتیجه توزیع نیروی طرح بیمارستان هم نتیجه انتخاب شهر و دانشگاه ...
باز افاضات فرمودیم و گفتیم به دوستان ای کاش نتیجه ارشد زودتر از نتیجه طرح بیاد بلکه اگه قراره ازین سر کشور باهمون کورسوی امید بریم اون سر کشور به دنبال علم و مدرک دیگه لازم نباشه درگیر کاغذبازی های اداری مربوط به طرح بشیم ...
زد و نتیجه طرح زودتر از نتیجه ارشد اومد!!!اونم چه اومدنی در پیامشون قید شده بود هفت روز بعد از اعلام نتیجه، معرفی نامه جهت شروع به کار میاد رو سایت ... حالا نتایج کنکور کی میاد؟پونزده شهریور!درست در هفتمین روز بعد از اعلام نتایج طرح همزمان با ابلاغ معرفی نامه طرح!!!
اما چی شد؟به حول و قوه الهی معرفینامه طرح سه روز زودتر از موعد مقرر اومد رو سایت... خدا وکیلی از دانشگاه و سازمان طرح بعید بود این همه سرعت عمل ... این همون مرکزیه که ما رو سر تایید فارغ التحصیلیمون دق داد آقاااااا دقققققق ...
خدایا جون من یه این دفعه رو به دل ما راه میومدی خب چی میشد؟!!! حالا باید حداکثر تا ۵ روز آینده معرفینامه رو پرینت میگرفتیم میبردیم کارگزینی و شروع به کار ... باز زدیم تو کار افاضات اضافه و فرمودیم خب عیب نداره در اخرین روز از مهلتش میبریم کارگزینی باشد که درین فرصت کم نتایج ارشد هم بیاد و با قلبی آرام و دلی مطمئن بریم کارگزینی!!!!یه نگاه فرمودیم به تقویم و متوجه شدیم که روز آخر میفته شنبه هیجدهم که اون روزم برای عموم مسلمین عید و تعطیل اعلام شده بود!!!عملا پنج شنبه صبحِ شونزدهم باید میرفتیم کارگزینی ... یعنی مجبور بودیم میفهمین؟مجبوووووور ...
خلاصه میخواستم خودمو خفه کنم هر روز دریغ از دیروز ... هر روز انواع و اقسام خبرهای نا به جا ... با این حال همچنان نشستیم به پای انتظار برای نتایج نهایی ارشد ... وزارت بهداشتم که انگار برقشون خاموشه انگار نه انگار یه گردان جوون بیکار و لیسانسه ی تازه فارغ شده کار و درس و باشگاه و خونه و زندگی و ماشین و درآمدشون گیر چارتا برگه انتخاب رشتشونه ...والا به خدا نتایج انتخابات ریاست جمهوری که داوطلب زیاد داره دستی هم بررسی میشه با بازشماری و اِلِه و بِله و همه چیزش نهایت دو روزه اعلام میشه من موندم چطور کنکورو انقده طولش میدن!!!!

و همچنان در انتظار ... انتظار ... انتظار ...

الان که این متن رو کپی پیست کردم از نوت گوشیم حدود یک ساعت و ده دقیقه هستش که وارد روز ۱۵ام شهریور شدیم و هیچ خبری از نتایج ارشد نیست ... فردا این موقع چه نتایج بیاد چه نیاد من با پرینت معرفینامم به دست(!) تا صبح خواب به چشمم نمیاد!!!!

خدا به خیر بگذرونه...

دو هفته تا آزادی ......
ما را در سایت دو هفته تا آزادی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raheomid2000 بازدید : 111 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1396 ساعت: 21:51